میهن پرستانه

ساخت وبلاگ

داشتم یکی از این کتابایی میهن پرستانه رو می‌خوندم که به بررسی دقیق ارتش آلمان می‌پردازن، تو کتاب مزبور یه خاطره‌ی تاریخی هم ذکر شده بود که جا داره اینجا بیشتر بهش بپردازیم: 
نویسنده‌ی کتاب تعریف می‌کنه که موقع محاصره‌ی پاریس تو سال هزار و هشتصد و هفتاد سربازای طرفین درگیر ، خیلی خوب با هم کنار می‌اومدن. اصلا این طور نبود که همه‌ش بخوان به طرف هم شلیک بکنن. از این خبرا نبود؛ مثلاً حتی مواردی پیش اومد که با سیب زمینی به هم دیگه کمک هم کردن، حتماً هم اغلب، این آلمانیای سیب‌ زمینی خور بودن که در مواقع اضطراری به داد دشمن می‌رسیدن. 

ولی یه بار همین که یه گروه چندنفری از سربازای فرانسوی نزدیک شدن و آلمانیا اسلحه‌هاشونو بالا گرفتن، یه نفر برگشت به آلمانی گفت: «شلیک نکنین ! ما هم شلیک نمی‌کنیم!» بعد شام سرِ رد و بدل کردن نوشیدنی، با هم شروع کردن به حرف زدن. میشه گفت این کار خیانت به کشور محسوب می‌شد. واقعا هم بعد از این ماجرا یه دستور از طرف فرماندهی ارتش اومد و نزدیک شدن به دشمن رو شدیدا قدغن کرد. اما اینجا چه اتفاقی افتاد که از همه چی مهم تر بود؟ 
بی آبرو شدن جنگ! 
آخه نمیشه این طور فرض کرد که سربازای وظیفه نشناس دو طرف منظور بدی داشتن. اونا به یقین یه مشت پدرای عیالوار و کارگر و روستایی بودن که امرا اونیفورمای رنگی تنشون کرده بودن و بهشون دستور داده بودن به کسایی که رنگ اونیفورمشون با مال اونا فرق داره شلیک کنن. 

حالا برای چی شلیک نمی‌کردن؟ از قرار معلوم خشم و نفرتی که می‌گفتن تمام خلق آلمان رو به خیزش واداشته، دیگه مث، سابق اون قدرا زیاد نبوده. سابق هنوز قرار نبود آدما به طرف هم‌نوعای خودشون شلیک بکنن.

 سابق بعضی‌ها نعره می‌کشیدن چون که همه نعره می‌کشیدن. تازه نعره کشیدن خالی که کسی رو به چیزی مقید نمی‌کرد. ولی اینجا صحبت از کسایی بود که یه تابستون و یه زمستون آزگار با گوشت و پوستشون تجربه کرده بودن که «آدم کشتن» و «گرسنگی کشیدن» یعنی چی. 

این بود که نفرت عمیق و ریشه دارشون نسبت به هم از بین رفته بود و با هم سیب زمینی می‌خوردن... سیب زمینی هاشون یکی بود. 

سرمایه دارای پشت پرده هم یکی بودن... فقط رنگ اونیفورمای سربازا با هم فرق می کرد: 
به این میگن جنگ.

کورت توخولسکی 
مترجم: #محمد_حسین_عضدانلو

nomsam...
ما را در سایت nomsam دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nomsam nomsam بازدید : 281 تاريخ : جمعه 31 مرداد 1399 ساعت: 7:21